رسومی که بهانه شادی های کوچک مردم مازندران هستند
به گزارش مجله سینمایی گوگوریو، ایرنا/ این خبر پیرامون رسومی که بهانه شادی های کوچک مردم مازندران هستند، برای شما مخاطبان گرامی نگارش شد.
جریان چیست؟
لباس بومی و محلی مازندرانی ها به تنهایی شادی آور است؛ لباسی مملو از رنگ های مختلف روشن که تبلور شادی و نشاط در میان مازندرانی ها است. اگرچه این لباس اکنون در بعضی مراسم خاص و صرفا برای یادآوری پوشیده می شود و تبدیل به کالای لوکس در ویترین بعضی از کمدها شده، اما آن پیشینه فکری برای شادی هنوز ساری و جاری است.
نه فقط لباس مازندرانی ها بلکه کار کردن مازندرانی ها هم با شادی و حرکت های آیینی همراه است؛ آیین مربوط به نشاء، درو ، پختن نان و مواردی از این دست با حرکاتی شادی آور برگزار می شود.
این خرده فرهنگ باز در خود خرده فرهنگ های دیگری دارد که یکی از آنها، رسوم مازندرانی ها برای شادی است. مازندرانی ها برای فرصت شادی دادن به یک موضوع به آن پسوند سَری می دهند.
مثلا گهری سَری یا گّره سَری بهانه ای برای شادی کردن در زمانی است که نوزاد را برای اولین بار در گهواره می خوابانند. در این مراسم بزرگان برای دیدن نوزاد می آمدند و چشم روشنی روی گهواره می گذاشتند.
کلاه سری هنگامی که مادر نوزاد را نزد خانواده خود می برد. هر یک از اعضای خانواده با بوسیدن نوزاد، هدیه به او می دادند. دندون سری هم برای زمانی بود که نوزاد دندان درمی آورد. شونه سری هنگامی که اصلاح موی سر داماد صورت می گرفت. بار سری زمانی که نخستین بار محصول توسط چاروادار یا به زبان مازندرانی چاربیدار آورده می شد. البته از این اصطلاح برای بردن جهیزیه عروس هم استفاده می شد. پِل سری هنگامی که عروس و داماد می خواستند حرکت کرده و به سمت خانه خود فرایند، جوانان سر راه آنها را گرفته و از داماد هدیه ای می دریافتد تا راه را برای عبور باز کنند. کِترا سری هدیه ای که به آشپز عروسی داده می شود. قلم سری زمانی که می خواهند سندی بنویسند. تاشه سری زمانی که می خواهند قند عروسی را بشکنند. اوسار سری هدیه ای که در زمان فروش اسب می دهند. کرس سری در زمان فروش گوسفند و شاخ سری هنگام فروش بز هدیه می دادند. چرخه سری هم نام رسم شادی آوری است که هنگام برداشت پشم گوسفند صورت می گرفت.
پسوندها به خلق واژه یاری می کنند
اسدالله عمادی در کتاب زبان مازندرانی از دوران باستان تا امروز پسوندهای زایا در زبان مازندرانی را مورد کنکاش قرار داده است. او در بخشی از این کتاب می نویسد: زبان مازندرانی زبانی زایا است. در این زبان مانند زبان فارسی، پسوندها به یاری زبان آمده، واژه ها و معنای تازه خلق می کنند. بعضی از پسوندها مشترک با فارسی میانه، بویژه زبان پهلوی اشکانی اند. گروهی از پسوندهای مازندرانی در زبان فارسی دیده نمی شوند، شاید هم تعدادی از آنها در گذر زمان به فراموشی سپرده شدند. شناخت این پسوندها در دستیابی به معنای واژه ها به ما یاری می رسانند.
عمادی پیرامون رسومی که بهانه شادی های کوچک مردم مازندران هستند، گفت: تکواژ سَر پسوند مکانی است و در کلمه های دیگر هم دیده می شود و کلمات مشتق را تشکیل می دهد. گهره سری متشکل از گهره+سر+ی(نسبت) است به معنای کنار گهواره است و به مکان اشاره دارد، دیگر واژگان از این دست هم به همین منوال هستند.
این نویسنده معتقد است: پسوندهای زایا در زبان مازندرانی نشان می دهند چگونه این زبان، اندام واره زنده ای دارد و از چه توانایی نهفته ای برخوردار است.
اما ریشه این شادی های مازندرانی در کجاست و چرا امروز به دنبال شادی در دوردست می گردیم. شادی عنصری درونی و بسیار نزدیک در بین مازندرانی ها است و اگرچه امروز راه گم کرده ایم، اما با رجوع به خویشتن می توان دوباره این شادی ها را بدست آورد.
جشن های بومی عامل پیوند اقوام
یک فعال فرهنگی و رسانه ای گفت: اوایل قرن بیستم امیل دورکیم ، جشن ها و جشنواره های بومی و محلی را مانند سیمانی که اقوام را به هم پیوند می زند تعبیرکرده بود، اینگونه تعبیرها را جامعه شناسان ایرانی و خارجی هم داشته اند.
علی صادقی با اشاره به اینکه در مازندران جشن هایی که داشتیم مقوم همبستگی ملی و قومی بوده و ریشه آن هم به اوضاع طبیعی، جغرافیایی، تاریخی و معیشتی مردم می رسد، افزود : این جشن ها یک سری ویژگی های ثابتی داشتند و می توان گفت زیاده روی در خوردن و آشامیدن و خندیدن از ویژگی های ثابت این جشن ها بوده است. در بعضی از جشن ها و بازی ها با اجرای نمایش به سخره دریافت قدرت و حکومت را می بینیم، تظاهر به سرکشی و نافرمانی می کردند.
شادی در آیین های مذهبی
وی با بیان اینکه مازندرانی ها حتی در آیین های مذهبی هم جشن و شادی دارند، گفت : به عنوان نمونه در ماه رمضان رسم داریم پدر و مادر به فرزندی که برای نخستین بار روزه می گیرد هدیه می دهند و باعث شادیش می شوند. از آن به عنوان روزه بنونی یا روزه بندونی و در بعضی مناطق مازندران با عنوان روزه مزد یاد می شود و به آن کودک، گوسفند یا گوساله ای، ظرفی یا قابلمه ای هدیه می دادند یا قطعه زمینی به نامش می کردند و هنوز هم این رسم را داریم.
این پژوهشگر فرهنگ مازندرانی توضیح داد: در محرم که بزرگترین سوگواری مذهبی ما است ، اطعامی که می دهند و پذیرایی که می کنند در آن وجد و شادی است. بخش پذیرایی و خیرات جز سوگ نیست جز بخش نشاط آور این مراسم سوگواری است. در طول تاریخ با ما عجین بوده، در حالیکه فکر می کنیم شادی و نشاط کم داریم، اما دغدغه معیشتی باعث شده به آن فکر نکنیم.
سری، سلسله ای از بهانه برای شاد زیستن
وی با بیان اینکه بخشی از موضوعات نشاط آور مردم مازندران در پسوند سَری نهفته است، گفت: سری به معنای متعلق به یا مربوط به است، مثل تیرِک سَری. ساختن خانه ها در قدیم با چوب بود. آن روزی که صاحبخانه با یاری همسایه ها، اقوام و استاد نجار محلی، تیرک های چوبی خانه را سر هم می کردند و بر می افراشتند، شیرینی محلی یا غذایی تهیه شده و به اسم تیرک سری توزیع می شد.
صادقی با اشاره به اینکه روزی که نشاء در شالیزار آغاز می شد با شیرینی ویژه تری پذیرایی می کردند و به آن نشاء سری می گفتند، اظهار داشت : مقراض سری از دیگر بهانه های مازندرانی ها برای برگزاری جشن و شادی بود.
این پژوهشگر فرهنگ مازندرانی با اظهار این که بهانه برای شادی کردن در مازندران بسیار فراوان و فراتر از پسوند سری بوده است، توضیح داد : مثلا مراسمی به نام درزی شو داریم. این مراسم چند روز قبل از مراسم عروسی برگزار می شود و ماجرای آن اینگونه است که خیاط به خانه عروس و داماد می رفت و لباس عروس و داماد و پدر و مادر عروس و داماد را می دوخت، زمانی که خیاط می خواست پارچه را برش بزند عنوان می کرد که قیچی برای بریدن این پارچه نیاز به شیرینی دارد، انعامی می گرفت و به آن مقراض سری می گفتند و همین باعث شادی بود.
وی با بیان اینکه در گذشته وقتی خانواده ای صاحب فرزند می شد، روز در گهواره گذاشتن نوزاد، اقوام را دعوت کرده و شادی می کردند و به آن گَهره سری می گفتند، اظهار کرد: عروسی به تنهایی جشن بزرگی است که پر از موضوعات برای جشن های کوچک تر است، این جشن های کوچک مانند پازلی هستند که یک طرح بزرگتر را شکل می دهند، کلک سری یکی از این موضوعات است، لحظه ای که عروس وارد خانه داماد می شد، پدر داماد گوسفندی قربانی می کرد و معمولا گوشتش را جوانان می بردند. قند به داهون از دیگر خرده جشن های عروسی است، لحظه ای که داماد عروس را به خانه می آورد، داماد و عروس در دهان همدیگر عسل می گذاشتند شادی می کردند.
صادقی با تاکید بر این که بهانه تراشیدن برای شادی کردن در تمامی ابعاد زندگی مازندرانی ها جریان داشت، گفت : در خرید و فروش هم اینگونه خرده فرهنگ ها را برای شادی کردن داریم. مثلا چوبدار به خانه افراد محلی می رفت تا گاو بخرد و وقتی که می خواست گاو را ببرد، طنابی به گردن گاو می بستند، پولی به بچه صاحبخانه می داد بابت اینکه در این مدت از گاو مراقبت کرده است به آن رَسِن سری می گفتند.
وی با بیان اینکه پیدا کردن موضوعات و مفاهیمی که آدم با آن شاد باشد خیلی سخت نیست، افزود : حتما نباید حساب پر و وضع مالی بسیار خوب داشت تا لزوما شاد باشیم، اینها ارتباطی به شادی ندارد چه بسیار کسانی که این امکانات را دارند، اما از شادی درونی برخوردار نیستند به نظرم باید موضوعات را ساده گرفت.
این پژوهشگر اظهار داشت: در مازندران حتی برای حمام رفتن هم آداب شادی داشتند، بدنبال شادی در جاهای دور نگردیم اگر به پیشینه بومی خودمان مراجعه کنیم می بینیم چقدر راحت شاد می شدند و می دانیم که مازندرانی ها شب نشینی های خیلی ساده و شادی داشتند.
منبع: همگردی